تورگود در بالتیمور، مریلند به دنیا آمد. پس از اقدام برای پذیرش در دانشگاه مریلند و رد شدن درخواست او، تورگود به هاروارد رفت و در سال ۱۹۳۳ از آنجا فارغالتحصیل شد. وی در زمینه عدم تفکیک نژادی در آموزش عمومی بسیار فعالیت کرد و در برابر دادگاه استدلال کرد که این تفکیک نژادی، نقض قانون حفاظت برابر است. او در سال 1944 پرونده (اسمیت علیه آلورایت) در دیوان عالی ایالات متحده، با ادعای اینکه احزاب حزب دموکرات تگزاس ناعادلانه از حق رای دادن در انتخابات مقدماتی برای شهروندان سیاه پوست محروم شده است دیوان را مجاب کرد که همه شهروندان، صرف نظر از نژاد، از نظر قانون اساسی حق رأی دادن در انتخابات مقدماتی را دارند. در سپتامبر 1961 توسط جان اف کندی به عنوان قاضی دادگاه تجدیدنظر مدار ایالات متحده منصوب گردید اما این انتصاب یک سال طول کشید تا در مجلس سنا تصویب شود.
در ژوئن 1967، لیندون جانسون، تورگود را به عنوان نامزد دیوان عالی دادگستری برای پرکردن منصب خالی شده تام سی کلارک نامزد کرد. برخی از سناتورهای با انتصاب وی سرسختانه در مجلس منحالفت به عمل آوردند اما مارشال تأیید شد و در اکتبر سوگند یاد کرد. در نتیجه این انتصاب تورگود اولین سیاه پوستی بود که در کرسی قضاوت عالی ایالات متحده شروع به خدمت کرد. تورگود مارشال در اکثر احکام خود موضع لیبرالی داشت و به شدت مخالف مجازات اعدام بود. در سال 1973 مارشال با اکثریت آرا به حمایت از حق انتخاب یک زن برای سقط جنین رای داد.
از آنجا که قاضیان محافظه کار بیشتری در طول دولت رونالد ریگان، ریچارد نیکسون و جرالد فورد به قضاوت دیوان منصوب شدند، مارشال خود را در اقلیت یافت که اغلب به عنوان صدای تنهایی مخالف بود. وی به مخالف بزرگ» معروف شد. در سال 1980، دانشگاه مریلند با نامگذاری کتابخانه حقوق جدید خود به نام مارشال، از وی تجلیل کرد. مارشال هنوز از اینکه دانشگاه 50 سال قبل او را رد کرده بود، ناراحت بود و در نتیجه از حضور در مراسم تقدیر از خود را نپذیرفت. هم اکنون جوایز و بورسیههای تحصیلی بسیاری از طرف دانشگاهها و کانونهای وکلا به نام او و برای گرامیداشت فعالیتهای او به دانشجویان مستعد ارائه داده میشود. تورگود مطابق قانون در برابر ایده بازنشستگی خود از دیوان عالی مقاومت میکرد اما در اوایل دهه 1990 ، سلامتی او رو به شکست بود و از نظر شنوایی و بینایی دچار مشکل شد. در ژوئن 1991، نامه استعفا را به رئیس جمهور جورج اچ. بوش ارائه داد و کرسی دیوان را در اختیار قضات جوانتر قرار داد. مارشال تمام مقالات و یادداشت های شخصی خود را به کتابخانه کنگره سپرد. مارشال تمام مقالات و یادداشت های شخصی خود را به کتابخانه کنگره سپرد.
در داستان واقع
محمدو در سال 2005 در حالی که زندانی بود خاطرات خود را نوشت، که دولت ایالات متحده در سال 2012 با واکنش های فراوان طبقه بندی آن را انجام داد. این خاطرات با عنوان Guantánamo Diary در ژانویه 2015 منتشر شد و به یک کتاب پرفروش بین المللی تبدیل شد. وی از دریافت نسخه ای از کتاب منتشر شده خود نیز در حالی که زندانی بود منع شد. فیلم موریتانیایی» و بر پایه سه شخصیت اصلی طراحی و بر اساس واقعیات آن کتاب ساخته شده شده است. محمدو اولد صلاحی- به عنوان متهم، نانسی هالندر- وکیل متهم و سرهنگ استوارت کانچ، دادستان نظامی؛ تضاد بنیادین بین وکیل و دادستان بر سر نجات و یا محکوم کردن محمدو اولد صلاحی بحرانی خلق میکند که چالشهای حقوقی را تشدید میکند.
اتهام محمدو ارتباط با عاملان حوادث یازدهم سپتامبر، و حمایت از آنها و فرستادنشان به افغانستان برای آموزش دیدن بود. او همچنین متهم شده بود که در برنامهریزی برای حمله به فرودگاه بینالمللی لسآنجلس، که البته کشف و خنثی شد، نیز نقش داشته است. این ها ادعایی بود که احمد رسام، مردی که در سال 1999 در مرز آمریکا و کانادا با شصت کیلوگرم مواد منفجره در صندوق عقب ماشینش دستگیر شد، علیه او مطرح کرد.
محمدو پیشتر مبارزی ضد کمونیست و عضو القاعده بود که در افغانستان بر علیه شوروی نیز جنگیده بود. وی پس از یازده سپتامبر توسط پلیس موریتانی دستگیر و به آمریکا تحویل داده می شود. اتهام او مشارکت جدی در حادثه یازده سپتامبر بوده و دولت آمریکا او را از طراحان اصلی یازده سپتامبر می دانست. دولت آمریکا او را به زندان گوانتانامو منتقل کرده تا پس از بازجویی، مجازات شود. در گوانتامو همه فکر میکردند که محمدو یکی از کله گندههاست؛ یک تروریست خطرناک! هر چه که بیشتر از اعتراف کردن امتناع میکرد، بازجوها بیشتر به او مشکوک میشدند. البته دلیل این شک تا حدی به این موضوع به پیشینه وی باز می گشت. موریس دیویس، دادستان ارشد سابق گوانتانامو، در مصاحبهای در سال 2013 گفت: "اوایل سال 2007 ما یک جلسۀ مهم با سیا، افبیآی، وزارت دفاع و وزارت دادگستری برگزار کردیم، و در آن جلسه بازرسانی که در پروندۀ صلاحی کار کرده بودند گزارشی ارائه کرده بودند که نتیجۀ آن این بود که این همه هیاهو در مورد صلاحی بر سر هیچ است." محمدو اولد صلاحی یک تبعه جمهوری اسلامی موریتانی است که از 2002 تا 2016 بدون محاکمه و با فقدان شواهد، در گوانتانومو زندانی بود. نویسنده این کتاب رنجها و شکنجههایی که بیش از 13 سال پیش از موریتانی (زادگاهش) آغاز و پس از اردن و افغانستان به گوانتانامو کشیده میشود را بازگو میکند. وی در آگوست 2002 به عنوان زندانی شماره 760 وارد زندان گوانتانامو میشود.
این خاطرات که به صورت دستنویس به زبان انگلیسی نوشته شده، محرومیت وی از خواب، تهدید به مرگ، تحقیر جنسی و آزارهایی است که نویسنده از طرف شکنجهگرهای خود شاهد بوده که شخصا از سوی دونالد رامسفلد، وزیر دفاع وقت آمریکا مورد تایید قرار گرفته بود. به گفته محمدو این شکنجهها با اعترافات دروغ وی به پایان میرسید. وی برای پایان یافتن شکنجهها مجبور شد به دروغ اعتراف کند که قصد انفجار برج CN در تورنتو را داشته است. شدت شکنجهها به حدی بود که وی برای رهایی از آن حاضر بوده هر دروغی را اعتراف کند. دستنویس کتاب خاطرات گوانتانامو» پیش از آنکه از حالت طبقهبندی خارج شود بیش از 2500 بار مورد ویرایش قرار گرفته است.
فیلم
زن جوان و بیکسی به نام سارا» در برابر دیدگان افرادی مورد
درباره این سایت